پـرسیـدم: « آیا در زندگی چیزی زیبـا تر از دختــر و پســری که دستهای
پــاک خود را بهم گــره زده و بـا قلبی صــادق و صمیـمی در
راه ازدواج گام بر می دارند وجود دارد؟آیا می تواند چیزی
با شکوه تر از عشق جوانی وجود داشته باشد؟ »
* * * *
پاسخ داد: « بلی چیزی زیبـاتـر از این وجود دارد و ان منظره پیـرمــرد و
پیــرزنی است که سفر زندگی را با هم به پـایان می بـرند.
دستهایشان زبـــر و پیـنــه بسته است٬امــا هنوز بهم گـره
خورده اند؛چهره هایشان پر از چین وچروک است٬اما هنوز
رخشنده و تابناکند؛قلبهایشان به ظاهـر خستـه و فرسوده
است٬اما هنوز محکم وپایدار از عشق و ایثار به همدیگرند.
بلی٬چیزی زیبا تـر از عشق جوانی وجـود دارد و آن٬عشق
پیری است. »