اپیزد اول:
(مادر مشغول شستن ظرفها؛پسربیرون آشپزخانه جلو اپن رو به مادر)
- مامان!پول بده برم مغازه سر کوچه بستنی بخرم.
--(درحال شستن ظرفها؛وبدون نگاه کردن به بچه)برو بچه!
دست از سرم بردار!من دیروز به تو پول دادم.
-(بعد از کمی التماسوشنیدن جواب منفی؛با عصبانیت)باشه!پول نده؛
اگه دیگه به حرفت گوش دادم!!
اپیزددوم:
(مادر نهار ماکارانی گذاشته؛اماوقتی برای برداشتن رب به یخچال
مراجعه میکنه میبینه که جعبه رب تموم شده)
-علی!علی جان!بیا برو مغازه سر کوچه یه جعبه رب بگیر.
--(هنوز عصبانیه؛می شنوه ولی جواب نمیده!وبازی کامپیوتریشو ادامه میده)...!...
-(مجبوره!)علی با توام!بیا بقیه پولم برا خودت یه چیزی بخر.
--(ازاینکه میبینه مامان کارش پیش اون گیره کیف میکنه!با بی میلی)میرم حالا!
اپیزدسوم:
(توی مغازه اقا جعفر)
-سلام
--علیک سلام؛چی میخوای علی؟
-اقاجعفر یه جهبه رب می خوام!قیمتش چقدر میشه؟
--بیا بگیر ؟؟؟ میشه.
(علی یه جمع تفریق ساده میکنه از پولش فقط ۵۰ تومن میمونه؛بستنی
قیفی ولیوانی؛آدامس اوربیت؛الیپس وموزی؛تی تاپ؛اسمارتیز؛چیپس؛پفک؛لپ لپ و....
همه اینا قیمتشون بیشتر از ۵۰ تومنه اما ۴ نخ سیگارمیشه۵۰ تومن؟!!
تازه!پیشــه بچه های محل هم میشه باش کلاس گذاشـت!)
اپیزدچهارم:
(توی کوچه؛جمع بچه های محل)
-(رضا با تعجب!)علی!اون چیه دستت؟!
--(سر بالا؛با افتخارواحساس بزرگی!)بچه زوده برا تو بدونی این چیه!!!!
. . . . . .
اپیزد آخر:
( ۳۱سال بعد ؛تیتر روز نامه عصر!)
* مردی ۳۹ ساله بر اثر سکته قلبی در گذشت. پزشکان علت اصلی مرگ
را مصرف بیش از حد سیگار و دخانیات اعلام کردند.
طبق آمار اعلام شده مصرف دخانیات روزانه جان ۱۳۰۰۰ نفر را می گیرد! *