سلام
------
اول یه خبر:
*** دانشگاه علمی- کاربردی یکی از این شهر های اطراف مشهد با مبلغ ۶۰۰۰ تومان ( جالبه ها) بچه هاشونو بردن نمایشگاه کتاب تهران..! من که دلم خیلی سوخت!!!
اما ماجرای اردوی ما:
اول اینو بگم که چی؟ آقا واقعا در سفر باید شناخت..! من خودم شخصا خیلی ها رو شناختم تو همین یک روز ..چه خانوم چه آقا! چه خانومایی که فکر میکردیم لوث و ننر و بی جنبه باشن ولی دیدم که ظرفیتشون خیلی خیلی بالاست و چا آقایونی که ادعای فهم و شعورشون عالم و آدم و میترکوند ولی ... و البته بر عکس!
بگذریم:
بعد از پیگیری های فراووون و تلاشهای سر سختانه انجمن علمی و فشار مضاعف بچه ها و با وجود باروون سنگی که ار آسمون آموزش میبارید.و از همه مهمتر انصراف ناگهانی و مشکوک استاد بهداد به هر ترتیب که بود موافقت جناب آقای مهندس سلیمانی جلب شد به شرطی که با ۲ تا اتوبوس بریم ( خانوما جدا آقایون هم جدا)
قرار ساعت ۶ اول بزرگراه آسیایی بود ولی نمیدونم چرا همی جلوی در پارک واستاده بودند.
اونجا خیلی شلوغ بود......۵-۶ تا اتوبوس دانشجوی دانشگاههای دیگه هم اونجا بودن!
خلاصه بچه ها دونه دونه اومدن و دور هم جمع شده بودند که یک دفعه از افق یک سیاهی پدیدار شد..کسی بود که بچه انتظارشو نداشتند..بله آقای صارمی
با همون تیپ با کلاس همیبشگی....!
اینجا بود که یکی از بچه ها ( میشناسیدش) با آقای صارمی رفت چیز میز بخرن ..ما که نبودیم ولی میگفت همرو آقای صارمی حساب کرده........ کاش ما هم میرفتیم خرید